امشب شب قدر است و قدر یک حد روحى است. زمان ندارد، که تقدیر حق در زمان و مکان نیست. شب قدر، مثل اسم اعظم، حد روحى ماست. مرحله اى از معرفت ماست. و درک شب قدر هم، به همین معناست. شب قدر براى این است که ما فرصتى براى جمع بندى از خود و کارهاى خود داشته باشیم. محاسبه و حسابرسى داشته باشیم، که آیا از خاک و چوب کمتریم؟ بگذار «یا لَیْتَنى کُنْتُ تُراباً» را همین امروز بگوییم، نه روزى که دیگر حاصلى نداریم. یک دانه گندم را وقتى به دل خاک مىدهند، هفتاد برابر برمىگرداند. پس حاصل من کو؟ شکوفه هاى من کو؟ جز کینه هاى متراکم، جز نفرتها، جز حسادتها و جز توقعها چیزى در دل من سبز نشده است.1 در شب قدر، باید انسان در خود توسعه اى به وجود آورد و محدود فکر نکند که نان و آب و ... نداریم. باید به نیروهاى باطنى خود فکر کند .آنها را بررسى کند و ببیند که با آنها چه کرده؟ با ذهنى که خدا به او داده، با قلبى که داده، چه کرده؟ با تخیّل و توهّم و تفکّر و تعقّل خود، چه کرده؟ با اینها چگونه برخورد کرده است؟ همه مراتب شهودى و اشراقى کسانى که کار کردهاند و به شهودى رسیده اند، از همین عنصر تخیّلشان بوده است. با این نیرو و دریچه اى که ما را به وحىِ آسمانها و به شهود این طرف و آن طرف دنیا نائل مىکند، چه کرده ایم؟2 در شب قدر، در حالى که انسان خودش را مىبیند که منکسر، ذلیل، مسکین، مستکین، مستجیر و منیب است، با همه این حالتها، باز طالب فضل حق و منتظر عنایت اوست. در این شب، باید براى کار خود برنامهریزى کند، دستى بلند کند تا شاید عنایت حق دستگیر باشد، که رحمت حق وسعت دارد، اما باید حجابها را برداشت تا قرب حق واصل شود. تا این حجاب باشد، قرب کفایت نمىکند.3 ....................................... 1- (اخبات، ص:95 ) 2- (اخبات، ص:108) 3- (اخبات، ص:114) [ یکشنبه 94/4/14 ] [ 1:19 صبح ] [ علی اصغر هادی (93) - عضو افتخاری ]
|
||